شب رفتن تو...
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 40
بازدید ماه : 288
بازدید کل : 88056
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 23
تعداد آنلاین : 1

پرنده عشق
عشق به وطن




شب رفتنت عزیزم ٬ هرگز از یادم نمیره واسه هر کسی که میگم قصه شو ٬ آتیش میگیره دل من یه دریا خون بود ٬ چشم تو یه دنیا تردید آخرین لحظه نگاهت غصه داشت ٬ باز ولی خندید شب رفتنت یه ماهی ٬ توی خشکی رفت و جون داد زلزله خیلی دل ها رو ٬ اون شب از غصه تکون داد غم ها اون شب شیشه های خونه رو زدن شکستن پا به پام عکسای نازت ٬ اومدن تا صبح نشستن تو چرا از اینجا رفتی ؟ تو که مثل قصه هایی گله ام از چه چیزی باشه ؟ نه بدی ٬ نه بی وفاییشب رفتنت نوشتی شدی قربونی تقدیر نقره اشکای من شد ٬ دور گردنت یه زنجیر شب تلخ رفتن تو گلدونامون اشکی بودن قحطی سفیدی ها بود همه انگار مشکی بودن شب رفتنت که رفتی ٬ گفتی دیگه چاره ای نیست دیدم اون بالاها انگار عکس هیچ ستاره ای نیست شب رفتن تو یاس ها دلمو دلداری دادن اونا عاشقن ولیکن تنها نیستن که ٬ زیادن بارون اون شب دستشو از سر چشمام بر نمی داشت من تا میخواستم ببارم ٬ هر کسی میدید نمیذاشت شب رفتن تو رفتم سراغ تنها نوارت اون که واسم همه چی بود آره تنها یادگارت سرنوشت ما یه میدون ٬ زندگی اما یه بازی پیش اسم ما نوشتن : حقته باید ببازی شب رفتن تو خوندن همه واسه من لالایی یکی میگفت که غریبی ٬ یکی میگفت بی وفایی شب رفتن تو ابرا واسه گریه کم آوردن آشناها برای زخم وا شدم مرهم آوردن شب رفتن تو تسبیح از دست گلدون ها افتاد قلب آرزو هام انگار واسه ی همیشه وایساد شب رفتن تو غربت ٬ جای اونجا ٬ اینجا پیچید دل تو بدون منظور رفت و خوشبختیمو دزدید شب رفتن تو دیدم ٬ یکی از قناری ها مرد فرداش اما دست قسمت اون یکیشم با خودش برد شب رفتن تو چشمات راس راسی چه برقی داشتن این همه آدم ٬ چرا من ؟ پس با من چه فرقی داشتن شب رفتنت پاشیدم همه اشکامو تو کوچه قولتو آروم گذاشتم پیش قرآن ٬ لب طاقچه شب رفتنت دلم رفت پیش چشمایی که خیسن پیش شاعرا که دائم از مسافر مینویسن شب رفتن تو دیدم تا که غم نیاد سراغت هیچ زمان روشن نمیشه واسه کسی چراغت شب رفتن تو دیدم ٬ خیلی غمای شاعر روی شیشمون نوشتم ٬ میشینم به پات مسافر برو تا همه بدونن ٬ سفر هم اینقدا بد نیست واسه گفتن از تو اما هیچ کی شاعری بلد نیست

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







جمعه 2 فروردين 1392برچسب:شب رفتن تو,,,, :: 18:14 ::  نويسنده : خالدجدگال